امام موسي كاظم {ع}

اين سايت جهت آموزش مطالب به مشتاقان ميباشد.

۲۰۶ بازديد

تولد و دوران اوليه زندگي

امام موسي كاظم در دوران كشمكش بين عباسيان و امويان به دنيا آمد و چهار سال داشت وقتي سفاح، اولين خليفه عباسي، به حكومت رسيد. مادرش حميده، برده‌اي بربري يا اندلسي بود كه توسط پدرش خريداري و آزاد شده بود. كاظم در خانوادهٔ پرجمعيتي با نه خواهر و شش برادر زندگي مي‌كرد. بزرگترين برادرش اسماعيل قبل از پدرش از دنيا رفت و به عقيده اكثريت شيعيان كاظم به امر خداوند و به حكم جعفر صادق به عنوان امام بعدي انتخاب شد.[۴]

برخي منابع از هوش سرشار كاظم در دوران كودكي ياد مي‌كنند. محمدباقر مجلسي داستاني را روايت مي‌كند كه در آن ابوحنيفه به ديدار جعفر صادق مي‌آيد تا از او در مورد مسئلهٔ سؤال كند كه با پسرش كاظم كه در آن موقع پنج سال داشت مواجه مي‌شود. ابوحنيفه سؤالي را كه براي صادق آماده كرده بود از كاظم مي‌پرسد: " پسر! گناه از كجا صادر مي‌شود؟ از طرف خداست يا از طرف بندهٔ خدا؟" كاظم پاسخ مي‌دهد: "يا از طرف خداست و بنده هيچ نقشي در آن ندارد كه در آنصورت خداوند بنده را به خاطر چيزي كه در آن نقشي نداشته تنبيه نمي‌كند. يا از طرف خداوند و هم از طرف بنده است كه در آنصورت خداوند شريك قوي تر است و شريك قوي تر حق ندارد ضعيف تر را به خاطر گناهي كه هر دو در آن نقش داشته‌اند تنبيه كند. يا از طرف بنده است و خدا در آن نقشي ندارد كه در آنصورت اگر خدا بخواهد بنده را مي‌بخشد و اگر نخواهد تنبيه مي‌كند، و خدا كسي است كه كمكش در همه حال طلب مي‌شود." نقل است كه ابوحنيفه با شنيدن اين پاسخ، خانهٔ صادق را ترك كرده اظهار داشت كه اين پاسخ برايش كافي بوده است.[۵][۶]

در موقعيتي ديگر، ابوحنيفه از كاظم، نزد پدرش صادق، ايراد گرفته مي‌گويد: "پسرت موسي را ديدم كه نماز مي‌خواند در حالي كه مردم از جلويش رد مي‌شدند، و موسي مردم را از اين كار بازنمي‌داشت". صادق دستور مي‌دهد موسي را نزدش بياورند و از او مي‌پرسد آيا اين حرف درست است. كاظم پاسخ مي‌دهد: "بله پدر! كسي كه من برايش نماز مي‌خوانم به من نزديكتر از كساني است كه از جلويم رد مي‌شوند. خداوند بلند مرتبه مي‌فرمايد: ما از رگ گردن به او نزديكتريم(قرآن ۵۰:۱۶). با شنيدن اين پاسخ صادق برخاسته كاظم را در آغوش گرفته مي‌گويد: "پدر و مادرم فدايت! فداي تو كه رازها بر تو آشكار مي‌شود."[۷]

امام موسي به خاطر صبر زياد و به اين دليل كه خشمش را فرومي‌خورده است، كاظم لقب گرفته است. همچنين به اين دليل كه نسبت به كساني كه به او بد كرده بودند مهربان و بخشنده بوده است.[۲] به نوشتهٔ ابن خلكان، وقتي كسي از او بدگويي مي‌كرد هديه‌اي برايش مي‌فرستاد.[۴] گفته مي‌شود كه مردي در حضور كاظم به جدش علي بن ابيطالب توهين كرد. همراهان كاظم خواستند به مرد حمله كنند كه كاظم مانع شد. كاظم سپس به مزرعهٔ مرد در خارج از مدينه رفت، مرد با ديدن امام شروع به داد و بيداد مي‌كند كه محصولش را لگد مال نكند. كاظم اما بي‌توجه به او نزديك شده سلام كرده با خوشرويي پرسيد چقدر پول صرف كاشت مزرعه كرده است. مرد پاسخ داد "صد دينار!" سپس پرسيد "چه اندازه از آن برداشت خواهي كرد؟" مرد پاسخ داد كه غيب نمي‌داند. كاظم پرسيد "چه اندازه اميدواري از آن برداشت كني؟" كه مرد پاسخ داد "دويست دينار!" كاظم سيصد دينار به او داده گفت: "اين سيصد دينار براي توست و محصولت هم برايت باقي است".[۸]

امام موسي كاظم سپس مرد را ترك كرده به مسجد رفت و مرد را ديد كه زودتر از او به آنجا رسيده بود. مرد با ديدن كاظم برخاسته اين آيه را بلند خواند كه: "خدا بهتر مي‌داند رسالتش را كجا قرار دهد."(قرآن ۶:۱۲۴) اصحاب كاظم از اين تغيير رفتار متعجب شده دليلش را پرسيدند و مرد جريان را برايشان تعريف كرد. سپس امام به اصحابش رو كرده گفت: "كدام راه بهتر بود؟ آنچه شما مي‌خواستيد يا آنچه من انجام دادم؟"[۸] موسي كاظم همچنين عبد صالح خوانده مي‌شد. معروف بود كه كاظم پولهايي را در بين اهل مدينه توزيع مي‌كرد با اينكه خودش وضعيت بهتري از آنها نداشت.[۴][۹] امام موسي كاظم همچنين در بين شيعيان به باب‌الحوائج معروف است.

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد